با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Matter Of Course

آخرین به‌روزرسانی:

توضیحات

شکل نوشتاری این لغت در حالت صفت (adjective): matter-of-course

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun phrase C1
چیز عادی، چیز طبیعی، چیز بدیهی، چیز منطقی
- It was a matter of course that she would win the race, as she had been training diligently for months.
- طبیعی بود که او در مسابقه پیروز شود؛ زیرا او ماه‌ها با پشتکار تمرین می‌کرد.
- The company's success was a matter of course.
- موفقیت این شرکت بدیهی بود.
adjective
عادی، طبیعی، منتظره، مترقبه
- a matter-of-course event
- یک رویداد مترقبه
- the matter-of-course resignation of the CEO
- استعفای منتظره‌ی مدیرعامل
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد matter of course

  1. noun typical matter
    Synonyms: logical outcome, natural outcome, nothing to wonder at, rule, usual, usual course, usual practice

ارجاع به لغت matter of course

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «matter of course» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ مهر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/matter-of-course-2

لغات نزدیک matter of course

پیشنهاد بهبود معانی