امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Mental Hospital

ˈment̬l ˌhɑːspɪt̬l ˈmentl ˌhɒspɪtl
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    mental hospitals

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun countable
تیمارستان، بیمارستان روانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
- Her parents committed her to a mental hospital in Massachusetts.
- والدینش او را در بیمارستان روانی در ماساچوست بستری کردند.
- He is currently in the mental hospital.
- او در حال حاضر در تیمارستان است.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد mental hospital

  1. noun hospital for mental problems
    Synonyms:
    bughouse funny farm insane asylum loony bin madhouse mental health facility mental institution nuthouse psychiatric hospital psychiatric unit psychiatric ward psychopathic hospital sanatorium sanitarium

ارجاع به لغت mental hospital

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «mental hospital» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/mental-hospital

لغات نزدیک mental hospital

پیشنهاد بهبود معانی