با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Minimal

ˈmɪnəml ˈmɪnəml
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

adjective C1
کمین
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد minimal

  1. adjective littlest, slightest
    Synonyms: basal, basic, essential, fundamental, least, least possible, lowest, minimum, nominal, smallest, token
    Antonyms: maximum, most

لغات هم‌خانواده minimal

ارجاع به لغت minimal

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «minimal» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳ مهر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/minimal

لغات نزدیک minimal

پیشنهاد بهبود معانی