با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Minimally

ˈmɪnəmli ˈmɪnɪmli
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adverb
در حد بسیار کمی، به‌طور ناچیز، به‌طور جزئی
- The factory was minimally damaged by the fire.
- این کارخانه در اثر آتش‌سوزی به‌طور جزئی آسیب دید.
- The episode was reported minimally in the press.
- در حد بسیار کمی به این رویداد در مطبوعات پرداخته شد.
پیشنهاد بهبود معانی

لغات هم‌خانواده minimally

ارجاع به لغت minimally

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «minimally» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳ مهر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/minimally

لغات نزدیک minimally

پیشنهاد بهبود معانی