با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Misguide

American: ˌmɪˈsɡaɪd British: ˌmɪsˈɡaɪd
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله

verb - transitive
گمراه کردن، بد راهنمایی کردن
- The misguided youths who burn down shops.
- جوانان گمراهی که مغازه‌ها را آتش می‌زنند.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد misguide

  1. verb Give bad advice to
    Synonyms: mislead, misadvise, misdirect, lead-astray

ارجاع به لغت misguide

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «misguide» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۱ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/misguide

لغات نزدیک misguide

پیشنهاد بهبود معانی