امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Modesty

ˈmɑːdɪsti ˈmɒdəsti
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    modesties

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun
آزرم، شکسته‌نفسی، عفت، فروتنی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری
- With admirable modesty, he refused to have them name the city after him.
- با فروتنی تحسین‌انگیزی نپذیرفت که شهر را به اسم او نام‌گذاری کنند.
- learn modesty if you desire perfection
- افتادگی آموز اگر طالب فضلی
- The modesty the Queen's dress surprised him.
- سادگی و بی‌پیرایگی پیراهن ملکه او را متعجب کرد.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد modesty

  1. noun shyness
    Synonyms: bashfulness, celibacy, chastity, constraint, coyness, decency, delicacy, demureness, diffidence, discreetness, humbleness, humility, inhibition, innocence, lack of pretension, meekness, propriety, prudery, purity, quietness, reserve, reticence, self-effacement, simplicity, timidity, unobtrusiveness, unostentatiousness, unpretentiousness, virtue
    Antonyms: arrogance, boldness, braveness, conceit, courage, ego, pride, self-confidence

Idioms

  • in all modesty

    بدون این که بخواهم از خود تعریف کرده باشم، با کمال فروتنی

ارجاع به لغت modesty

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «modesty» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۰ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/modesty

لغات نزدیک modesty

پیشنهاد بهبود معانی