با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Monolithic

ˌmɑːnəˈlɪθɪk ˌmɒnəˈlɪθɪk
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

یکپارچه
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد monolithic

  1. adjective massive
    Synonyms: big, bulky, colossal, consistent, elephantine, enormous, gargantuan, giant, gigantic, grand, great, huge, hulking, immense, immovable, imposing, mammoth, permanent, solid, titanic, towering, uniform, vast, whopping

ارجاع به لغت monolithic

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «monolithic» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/monolithic

لغات نزدیک monolithic

پیشنهاد بهبود معانی