امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Moor

mʊr mʊə
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    moored
  • شکل سوم:

    moored
  • سوم‌شخص مفرد:

    moors
  • وجه وصفی حال:

    mooring
  • شکل جمع:

    moors

معنی

noun adverb
زمین بایر، دشت، لنگر انداختن، اهل شمال آفریقا، مسلمان

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد moor

  1. verb anchor, fasten securely
    Synonyms:
    berth catch chain dock fix lash make fast picket secure tether tie tie up
    Antonyms:
    loose push off unhitch

ارجاع به لغت moor

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «moor» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/moor

لغات نزدیک moor

پیشنهاد بهبود معانی