امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن

    Moorage

    American: ˈmʊərɪdʒ British: ˈmʊərɪdʒ
    آخرین به‌روزرسانی:

    معنی

    noun
    محل مهار کشتی، بستنگاه

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    نرم افزار آی او اس فست دیکشنری
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد moorage

    1. noun A place where a craft can be made fast
      Synonyms:
      mooring berth slip
    1. noun The act of securing an arriving vessel with ropes
      Synonyms:
      docking dockage tying-up

    ارجاع به لغت moorage

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «moorage» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/moorage

    لغات نزدیک moorage

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    tie sheep horse road fish bucket chip can leg ice skiing bullet square back board bush gold return