با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Mortar

ˈmɔːrtər ˈmɔːtə
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    mortared
  • شکل سوم:

    mortared
  • سوم شخص مفرد:

    mortars
  • وجه وصفی حال:

    mortaring
  • شکل جمع:

    mortars

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun uncountable
ملات
- The construction workers spread the mortar evenly on the stones.
- کارگران ساختمانی ملات را به‌طور یکنواخت روی سنگ‌ها پخش کردند.
- The ancient Egyptians were skilled in the art of using mortar to construct their grand pyramids.
- مصریان باستان در هنر استفاده از ملات برای ساختن اهرام بزرگ خود مهارت داشتند.
noun countable
(نظامی) خمپاره‌انداز
- mortar and cannon fire
- آتش خمپاره‌اندازها و توپخانه
- The enemy troops were bombarded with mortars.
- نیروهای دشمن با خمپاره‌انداز بمباران شدند.
noun countable
هاون
- Grind saffron in a mortar.
- زعفران را در هاون بکوب.
- The chef used the mortar to grind fresh herbs.
- سرآشپز از هاون برای آسیاب کردن گیاهان تازه استفاده کرد.
adjective
مربوط به خمپاره‌انداز
- The soldiers loaded the mortar tubes with precision.
- سربازان لوله‌های خمپاره‌انداز را با دقت پر کردند.
- The mortar team took cover behind a wall.
- تیم خمپاره‌انداز پشت دیواری پناه گرفتند.
verb - transitive
ملات زدن، با ملات پوشاندن
- She carefully mortared the tiles.
- با دقت به کاشی‌ها ملات زد.
- The workers mortared the stones.
- کارگران به سنگ‌ها ملات زدند.
verb - transitive
با خمپاره زدن، خمپاره‌افکنی کردن، با خمپاره حمله کردن، خمپاره انداختن
- They mortared our positions.
- آن‌ها به مواضع ما خمپاره‌افکنی کردند.
- The enemy troops mortared the city.
- نیروهای دشمن با خمپاره به شهر زدند.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد mortar

  1. noun A receptacle used with a pestle
    Synonyms: basin, pot, caldron
  2. noun A short-barreled cannon
    Synonyms: cannon, howitzer, trench-mortar, field-gun, siege gun, knee mortar, training mortar, stovepipe

ارجاع به لغت mortar

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «mortar» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲ مهر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/mortar

لغات نزدیک mortar

پیشنهاد بهبود معانی