امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Mutual

ˈmjuːtʃuəl ˈmjuːtʃuəl
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • صفت تفضیلی:

    more mutual
  • صفت عالی:

    most mutual

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective C1
متقابل، دوجانبه، دوسره، دوطرفه، مشترک

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری
- mutual respect
- احترام متقابل
- mutual property
- ملک مشاع
- A deep mutual respect and understanding developed between them.
- درک و احترام متقابل و عمیقی بین آن‌ها شکل گرفت.
- mutual consent
- رضایت دو طرفه
- oh, how sweet it would be if love were mutual...
- چه خوش بی‌ مهربانی هر دو سر بی ...
- mutual enemies
- دو دشمن متقابل
- our mutual friend
- دوست مشترک ما
- mutual effort
- کوشش دوجانبه
نمونه‌جمله‌های بیشتر
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد mutual

  1. adjective shared, common
    Synonyms:
    associated bilateral collective communal conjoint conjunct connected convertible correlative dependent give-and-take given and taken interactive interchangeable interchanged interdependent intermutual joint partaken participated public reciprocal reciprocated related requited respective returned two-sided united
    Antonyms:
    detached dissociated distinct separate unshared

لغات هم‌خانواده mutual

  • adjective
    mutual

ارجاع به لغت mutual

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «mutual» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/mutual

لغات نزدیک mutual

پیشنهاد بهبود معانی