امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن

    Nascence

    آخرین به‌روزرسانی:

    معنی

    noun
    تازه پیدا‌شدگی، نوظهوری و آغازی، تولد

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    فست دیکشنری در اینستاگرام
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد nascence

    1. noun The initial stage of a developmental process
      Synonyms:
      start birth nascency beginning commencement dawn genesis inception onset opening origin outset spring nativity
      Antonyms:
      death
    1. noun A coming into being; a beginning:
      Synonyms:
      beginning

    ارجاع به لغت nascence

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «nascence» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/nascence

    لغات نزدیک nascence

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    tie sheep horse road fish bucket chip can leg ice skiing bullet square back board bush gold return