امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Nascency

American: ˈnæsʌnsiː British: ˈnæsnsɪ
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

noun
تازه‌پیدا‌شدگی، نوظهوری و آغازی، تولد

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد nascency

  1. noun The initial stage of a developmental process
    Synonyms: start, birth, nascence, beginning, commencement, dawn, genesis, inception, onset, opening, origin, outset, spring, nativity

ارجاع به لغت nascency

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «nascency» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۰ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/nascency

لغات نزدیک nascency

پیشنهاد بهبود معانی