امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

National

ˈnæʃnəl ˈnæʃnəl
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    nationals
  • صفت تفضیلی:

    more national
  • صفت عالی:

    most national

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun adjective countable A2
ملی، قومی، وابسته به قوم یا ملتی، تبعه، شهروند

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
- our national interest
- منافع ملی ما
- National Iranian Oil Company
- شرکت ملی نفت ایران
- one of our national treasures
- یکی از ثروت‌های ملی ما
- a major national newspaper
- یک روزنامه‌ی عمده‌ی ملی
- National parks are usually larger than state parks.
- معمولاً پارک‌های ملی از پارک‌های ایالتی بزرگ‌ترند.
- two French nationals
- دو شهروند فرانسوی
- Wrestling nationals are held once every two years.
- مسابقات ملی کشتی هر دو سال یکبار انجام می‌شود.
نمونه‌جمله‌های بیشتر
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد national

  1. adjective concerning a country with a
    Synonyms:
    government civic civil communal countrywide domestic ethnic federal general governmental home imperial inland internal interstate nationwide native politic political public royal social societal sovereign state sweeping vernacular widespread
    Antonyms:
    local

Collocations

لغات هم‌خانواده national

ارجاع به لغت national

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «national» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/national

لغات نزدیک national

پیشنهاد بهبود معانی