با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Navy

ˈneɪvi ˈneɪvi
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    navies

معنی‌ها و نمونه‌جمله

noun B2
نیروی دریایی، بحریه، ناوگان، کشتی جنگی
noun
رنگ سرمه‌ای
- the Iranian navy
- نیروی دریایی ایران
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد navy

  1. noun fleet
    Synonyms: argosy, armada, flotilla, marine defense, merchant marine, naval force, sea force, sea power, vessels, warships

ارجاع به لغت navy

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «navy» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ مهر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/navy

لغات نزدیک navy

پیشنهاد بهبود معانی