امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Nearly

ˈnɪrli ˈnɪəli
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

adverb A2
تقریباً، تا حدی، مستقیماً، کمابیش

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری
- The construction of the bridge is nearly finished.
- ساختمان پل تقریباً تمام است.
- to be nearly related
- قوم و خویشی نزدیک داشتن
adverb
(قدیمی) فریبا
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد nearly

  1. adverb almost
    Synonyms:
    about all but approaching approximately as good as circa close but no cigar closely give or take a little in effect in essence in substance in the ballpark in the neighborhood just about more or less most much nearabout not quite practically pretty near roughly round roundly some somewhere upwards of virtually well-nigh within a little

Collocations

ارجاع به لغت nearly

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «nearly» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/nearly

لغات نزدیک nearly

پیشنهاد بهبود معانی