امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Nearness

ˈnɪr.nəs ˈnɪə.nəs
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

noun
(به‌ هم‌دیگر) نزدیک شدن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد nearness

  1. noun Nearness in time or space
    Synonyms:
    closeness approach imminence adjacency contiguity approximation propinquity proximity vicinity vicinage coming intimacy approxi-mateness intimacy resemblance likeness handiness close-quarters immediacy convergence loom threat menace prospectiveness familiarity
    Antonyms:
    distance remoteness farness difference
  1. noun Nearness in feeling
    Synonyms:
    familiarity dearness intimacy

ارجاع به لغت nearness

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «nearness» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/nearness

لغات نزدیک nearness

پیشنهاد بهبود معانی