با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Negotiation

nəˌɡoʊʃiˈeɪʃn nɪˌɡəʊʃiˈeɪʃn
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    negotiations

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun countable C1
مذاکره، گفتگو
- bilateral negotiations
- مذاکرات دوجانبه
- It's time for some serious negotiation.
- دیگر وقت مذاکره‌ی جدی است.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد negotiation

  1. noun bargaining
    Synonyms: agreement, arbitration, colloquy, compromise, conference, consultation, debate, diplomacy, discussion, intervention, mediation, meeting, transaction

ارجاع به لغت negotiation

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «negotiation» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/negotiation

لغات نزدیک negotiation

پیشنهاد بهبود معانی