با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉
شرکت در نظرسنجی

    Newly

    ˈnuːli ˈnjuːli
    آخرین به‌روزرسانی:
    |

    • صفت تفضیلی:

      more newly

    • صفت عالی:

      most newly

    معنی و نمونه‌جمله

    adverb B2
    به‌تازگی، اخیراً
    - a newly-established office
    - اداره‌ای که تازگی تأسیس‌شده
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد newly

    1. adverb recently
      Synonyms: anew, freshly, just, lately, latterly, of late
      Antonyms: past

    لغات هم‌خانواده newly

    ارجاع به لغت newly

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «newly» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۱ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/newly

    لغات نزدیک newly

    پیشنهاد بهبود معانی