با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Nomination

ˌnɑːməˈneɪʃn ˌnɒməˈneɪʃn
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    nominations

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun C1
نام گذاری، کاندید، تعیین، نامزدی (در انتخابات)
- The Senate approved all of the President's nominations.
- سنا همه‌ی نامزدهای پیشنهادی از سوی رئیس‌جمهور را پذیرفت.
- She is sure to get the nomination.
- او حتماً کاندید خواهد شد.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد nomination

  1. noun appointment for responsibility
    Synonyms: choice, designation, election, naming, proposal, recommendation, selection, suggestion

ارجاع به لغت nomination

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «nomination» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲ مهر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/nomination

لغات نزدیک nomination

پیشنهاد بهبود معانی