با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉
شرکت در نظرسنجی

    Nominative

    ˈnɑːmənət̬ɪv ˈnɒmənətɪv / / ˈnɒmnə-
    آخرین به‌روزرسانی:

    معنی و نمونه‌جمله‌ها

    noun adjective
    (حالت) کنایی، حالت فاعلی، فاعلی، کاندید‌شده، تعیین‌شده
    - nominative shares
    - سهام با نام
    - nominative case
    - حالت فاعلی، حالت نهادی
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد nominative

    1. adjective Named; bearing the name of a specific person
      Synonyms: nominal, eponymic
    2. adjective Appointed by nomination
      Synonyms: nominated
    3. noun The category of nouns serving as the grammatical subject of a verb
      Synonyms: nominative-case, subject-case
      Antonyms: oblique

    ارجاع به لغت nominative

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «nominative» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲ مهر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/nominative

    لغات نزدیک nominative

    پیشنهاد بهبود معانی