با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Nosh

nɑːʃ nɒʃ
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

verb - transitive verb - intransitive noun
(عامیانه) خوراک سبک خوردن
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد nosh

  1. noun snack
    Synonyms: bite, bite to eat, break, goodies, grub, light meal, midnight snack, pickings, refreshment, tidbit, tiny meal
  2. verb snack
    Synonyms: eat between meals, munch, nibble, pick at, taste

ارجاع به لغت nosh

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «nosh» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۱ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/nosh

لغات نزدیک nosh

پیشنهاد بهبود معانی