با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Nosy

ˈnoʊzi ˈnəʊzi
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • صفت تفضیلی:

    nosier
  • صفت عالی:

    nosiest

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective C2
( nosey ) دارای شامه تیز، فضول
- nosy questions
- پرسش‌های کنجکاوانه
- nosy neighbors
- همسایه‌هایی که می‌خواهند سر از کار آدم دربیاورند
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد nosy

  1. adjective curious; prying
    Synonyms: eavesdropping, inquisitive, inquisitorial, inquisitory, interested, interfering, intermeddling, intrusive, meddlesome, personal, searching, snooping, snoopy
    Antonyms: indifferent, uncaring, unconcerned, uninterested

ارجاع به لغت nosy

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «nosy» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۱ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/nosy

لغات نزدیک nosy

پیشنهاد بهبود معانی