امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Nursemaid

ˈnɜrːsmeɪd ˈnɜːsmeɪd
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

noun
دایه، دختر پرستار

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد nursemaid

  1. noun nanny
    Synonyms: au pair, baby-sitter, governess, nurserymaid, wet nurse

ارجاع به لغت nursemaid

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «nursemaid» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۰ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/nursemaid

لغات نزدیک nursemaid

پیشنهاد بهبود معانی