امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Nursery

ˈnɜrːsəri ˈnɜːsri
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    nurseries

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun countable B2
محل نگاهداری اطفال شیرخوار، پرورشگاه، شیرخوارگاه، قلمستان، گلخانه، نوزادگاه

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری
- A nursery that offers all kinds of trees at a reasonable price.
- یک نمایشگاه گل و گیاه که همه‌نوع درخت را با قیمت مناسب ارائه می‌کند.
- Athens became a nursery of arts.
- شهر آتن مهد هنر گردید.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد nursery

  1. noun A place for children
    Synonyms:
    playroom greenhouse preschool day nursery child's room nursery-school creche crèche (public nursery) day-care-center baby's room kindergarten crèche glasshouse
  1. noun A place for plants
    Synonyms:
    hothouse hotbed plantation

لغات هم‌خانواده nursery

  • verb - transitive
    nurse

ارجاع به لغت nursery

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «nursery» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/nursery

لغات نزدیک nursery

پیشنهاد بهبود معانی