امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Nutty

ˈnʌti ˈnʌti
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective
(آجیل و غیره) پرمغز، هسته‌دار، درشت هسته، پرپندوک، (گیاه) پندوک‌آور، دارای طعم میوه‌ی مغزدار، دارای طعم آجیل، پندوک مزه، (عامیانه) دیوانه‌ی چیزی یا کسی، شیفته، خل، غیرعادی، کم‌خرد، کم‌عقل

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
- Another one of Daryoosh's nutty ideas!
- یکی دیگر از افکار احمقانه‌ی داریوش!
- a nutty cake
- کیک آجیل‌دار
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد nutty

  1. adjective deranged
    Synonyms:
    absurd batty bedlamite buggy cockamamie cracked crazy daffy daft demented eccentric enthusiastic foolish gung ho harebrained insane irrational keen kooky loony lunatic mad nuts potty ridiculous touched unusual wacky warm zealous
    Antonyms:
    sane
  1. adjective mentally deranged
    Synonyms:
    absurd batty bedlamite cracked crazy daffy daft demented eccentric enthusiastic foolish gung ho harebrained insane irrational keen kooky loony lunatic mad out of one’s mind ridiculous touched unusual wacky warm zealous
    Antonyms:
    balanced calm sane well

ارجاع به لغت nutty

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «nutty» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/nutty

لغات نزدیک nutty

پیشنهاد بهبود معانی