امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Obnoxious

əbˈnɑːkʃəs əbˈnɒkʃəs
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • صفت تفضیلی:

    more obnoxious
  • صفت عالی:

    most obnoxious

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective
خودنما به‌صورت زننده، گزند‌آور، مضر، زیان‌بخش، نفرت‌انگیز، منفور

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
- Actions obnoxious to censure.
- اعمالی که در معرض انتقادند.
- obnoxious behaviour
- رفتار زننده
- an obnoxious person
- آدم بدبرخورد (بدقلق)
- He was obnoxiously drunk.
- او به‌طور منزجرکننده‌ای مست‌ کرده بود.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد obnoxious

  1. adjective offensive, repulsive
    Synonyms:
    abhorrent abominable annoying awful beastly big mouth detestable disagreeable disgusting dislikable displeasing foul gross hateable hateful heel horrid insufferable invidious loathsome mean nasty nauseating objectionable odious off-color ornery pain in the neck pesky pestiferous pill repellent reprehensible repugnant revolting rotten sickening stinking unpleasant
    Antonyms:
    agreeable delightful kind likeable nice pleasant soft

ارجاع به لغت obnoxious

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «obnoxious» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/obnoxious

لغات نزدیک obnoxious

پیشنهاد بهبود معانی