امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Observatory

əbˈzɜːrvətɔːri əbˈzɜːvətri
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    observatories

معنی

noun
رصدخانه، زیچ

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد observatory

  1. noun A high structure or place commanding a wide view
    Synonyms:
    lookout watchtower tower catbird-seat observation-post outlook beacon overlook observation tower coelostat coronograph lookout station planetarium coronagraph refractor spectroheliograph

ارجاع به لغت observatory

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «observatory» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/observatory

لغات نزدیک observatory

پیشنهاد بهبود معانی