معنی obstetric به فارسی

جاوا اسکریپت در مرورگر شما غیر فعال است و برای استفاده از تمام امکانات فست دیکشنری باید آن را فعال کنید.

əbˈstetrɪk əbˈstetrɪk əbˈstetrɪk

توضیحات

شکل نوشتاری دیگر این لغت در انگلیسی آمریکایی: obstetrical

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective

پزشکی (مربوط به) زنان‌ و زایمان، مامایی

لغات و اصطلاحات پزشکی در انگلیسی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

- The obstetric ward was bustling with activity.

- بخش زنان‌ و زایمان پر از فعالیت بود.

- The obstetric team provided excellent care during the delivery.

- تیم مامایی مراقبت‌های بسیار خوبی در طول زایمان ارائه کردند.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد obstetric

adjective Of or relating to or used in or practicing obstetrics

Synonyms: obstetrical

ارجاع به لغت obstetric

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

معنی لغت «obstetric» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۰ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/obstetric

لغات نزدیک obstetric

پیشنهاد بهبود معانی

اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

جعبه خزانه جفت و جور کردن واقعیت جلسه ارتباط با مردگان جلسه محاوره جلسه گفت و شنود جلوس کردن جلوه خود نمایانه جمنده جنباندن ناگهانی جنبش مدرسی جنبه سود جویی دادن به جنتیانا جنجال آمیزی جنوبگانی جنگار جنگپرواز جهانگیرانه جهشمند جهش دادن جهندگی داشتن جواب دادنی جواب قبول جواهر کم بها جودوسری جور شده با خیاطی جوراجور کردن جوزغه جوهر پس دادن جوهرعصیرمعده جوهرکرم جکش خور جگردیس جیک جیک مانند