تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
باوجود مشکلات یا سختیها، برخلاف انتظار
be at odds with somebody (over something)
(دربارهی چیزی) با کسی اختلاف داشتن
بدون شک، حتماً، هرطور شده
(در مسابقه و غیره) اوانس دادن، فرجه دادن
(انگلیس) موجب تغییرات مهمی نخواهد شد، (برای من) علیالسویه است
شرط بندی کردن (با کسی)
(انگلیس) خرده ریز، خرت و پرت، اشیای متفرقه
احتمال این است که، به احتمال زیاد
(انگلیس - عامیانه) چه اهمیتی دارد، مگه چی شده، خب حالا چی
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «odds» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/odds