امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Odds

ɑːdz ɒdz
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun plural C1
احتمال وقوع، تمایل به‌یک سو، احتمالات، شانس

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری
- The odds of being hired are in your favor because you have a doctorate.
- چون دکترا داری احتمال اینکه تو را استخدام کنند، زیاد است.
- The odds are against his winning.
- احتمال بردن او کم است.
- They were fighting against heavy odds.
- آن‌ها در شرایط سختی می‌جنگیدند.
noun plural
نابرابری، فرق، عدم توافق، مغایرت
- a victory against overwhelming odds
- پیروزی باوجود مشکلات فراوان
- They are always at odds with each other over money.
- آن‌ها همیشه سر پول با هم ناسازگاری دارند.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد odds

  1. noun advantage
    Synonyms:
    allowance benefit bulge difference disparity dissimilarity distinction draw edge handicap head start lead overlay start superiority vantage
    Antonyms:
    disadvantage
  1. noun probability
    Synonyms:
    balance chances favor likelihood superiority toss-up
    Antonyms:
    improbability unlikelihood

Idioms

  • against (all) odds

    باوجود مشکلات یا سختی‌ها، برخلاف انتظار

  • it makes no odds

    (انگلیس) موجب تغییرات مهمی نخواهد شد، (برای من) علی‌السویه است

  • odds and sods

    (انگلیس) خرده ریز، خرت و پرت، اشیای متفرقه

  • the odds are

    احتمال این است که، به احتمال زیاد

  • what's the odds?

    (انگلیس - عامیانه) چه اهمیتی دارد، مگه چی شده، خب حالا چی

ارجاع به لغت odds

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «odds» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/odds

لغات نزدیک odds

پیشنهاد بهبود معانی