امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Old Age

oʊldˈeɪdʒ əʊldeɪdʒ
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

پیری، کهنسالی، سالمندی، سالخوردگی، دوران پیری

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد old age

  1. noun period of being elderly
    Synonyms:
    advancing years age agedness autumn of life caducity debility declining years decrepitude dotage elderliness evening of life feebleness geriatrics golden age golden years infirmity latter part of animate life longevity oldness retirement age second childhood senectitude senescence senility seniority winter of life years
    Antonyms:
    adolescence childhood infancy youth

ارجاع به لغت old age

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «old age» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/old age

لغات نزدیک old age

پیشنهاد بهبود معانی