امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Opportunist

ˌɑːpərˈtuːnɪst ˌɒpəˈtjuːnɪst
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    opportunists

معنی

noun adjective
فرصت‌طلب، نان به نرخ روز خور

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد opportunist

  1. noun A person who places expediency above principle
    Synonyms:
    self-seeker vacillator carpetbagger timeserver trimmer ingrate bounder go-getter
  1. adjective Taking immediate advantage, often unethically, of any circumstance of possible benefit
    Synonyms:
    opportunistic timeserving

ارجاع به لغت opportunist

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «opportunist» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/opportunist

لغات نزدیک opportunist

پیشنهاد بهبود معانی