امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن

    Orgone

    آخرین به‌روزرسانی:

    معنی و نمونه‌جمله‌ها

    noun uncountable
    روان‌شناسی اُرگُن، انرژی اُرگُن (نوعی انرژی حیاتی و کیهانی که طبق ادعای ویلهلم رایش کل جهان را شکل داده است)

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    همگام سازی در فست دیکشنری
    - He claims that orgone is effective in reducing negative energies.
    - او ادعا می‌کند که ارگن در کاهش انرژی‌های منفی مؤثر است.
    - The concept of orgone is rooted in the works of Wilhelm Reich.
    - مفهوم ارگن ریشه در آثار ویلهلم رایش دارد.
    - Some claim that orgone is essential for spiritual growth.
    - برخی ادعا می‌کنند که انرژی ارگن برای رشد معنوی ضروری است.
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد orgone

    1. noun a concept introduced by the psychologist Wilhelm Reich in the 1930s. He described orgone as a universal life force or vital energy that he believed permeates all living things and the environment. Reich associated orgone with various natural processes and phenomena, suggesting that it could influence physical and mental health.

    ارجاع به لغت orgone

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «orgone» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۷ اسفند ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/orgone

    لغات نزدیک orgone

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    دشمن جهودها دش پروری دعاوی حقه دعوای نمونه دفتر روزانه کشتی دفتر گرته ها دلجویی کردن از دلنگاره دلیراندن دلیل غیبت او دلیل نادرستی دم فشاری دما آلودگی دماغ مالی کردن دمیسزون دم گیری دنبلیچه دندان نیمه آسیا دنده ناسانگر دنیوی سازی