امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Orgy

ˈɔːrdʒi ˈɔːdʒi
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله

noun
(روم و یونان قدیم) مجالس عیاشی و میگساری به ‌افتخارخدایان، میگساری عیاشی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
- an orgy of destruction
- ویرانگری همراه با لگام گسیختگی
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد orgy

  1. noun celebration devoted to sensual enjoyment
    Synonyms:
    bacchanal bacchanalia bender binge blowout bout carousal circus debauch dissipation excess feast fling indulgence jag merrymaking overindulgence party rampage revel revelry saturnalia splurge spree surfeit tear

ارجاع به لغت orgy

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «orgy» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/orgy

لغات نزدیک orgy

پیشنهاد بهبود معانی