امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Ostensible

ɑːˈstensəbl ɒˈstensəbl
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • صفت تفضیلی:

    more ostensible
  • صفت عالی:

    most ostensible

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective
نمایان، ظاهر، قابل نمایش، صوری

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
- Send me two letters--one confidential, another ostensible.
- دو نامه برایم بفرست - یکی محرمانه و دیگری برای نشان دادن به دیگران.
- The ostensible reason for his trip to Kashan was to purchase rugs but his real reason was to see his fiancée.
- دلیل ظاهری سفر او به کاشان خرید قالی بود؛ ولی دلیل واقعی آن دیدن نامزدش بود.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد ostensible

  1. adjective alleged, supposed
    Synonyms:
    apparent avowed colorable demonstrative exhibited illusive illusory likely manifest notable outward plausible pretended professed purported quasi seeming semblant so-called specious superficial
    Antonyms:
    improbable obscure unlikely vague

ارجاع به لغت ostensible

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «ostensible» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/ostensible

لغات نزدیک ostensible

پیشنهاد بهبود معانی