امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Ouch

aʊtʃ aʊtʃ
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله

noun interjection
سنجاق، جواهر، سنجاق قفلی، با گوهر آراستن، مزین ساختن، اخ، واخ (علامت تعجب و درد)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
- Ouch! I cut my finger!
- آخ! انگشتم را بریدم!
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد ouch

  1. noun
    Synonyms:
    brooch oops clasp cry darn displeasure pain setting shoot
  1. interjection
    Synonyms:
    oh oh-dear ooh gosh ach darn damnation damn gee geez great Scot dash it all shoot oops oy hooee goldarn good land gracious great Caesar great guns oh Lordy blazes the Deuce hell

ارجاع به لغت ouch

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «ouch» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/ouch

لغات نزدیک ouch

پیشنهاد بهبود معانی