امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Ouster

ˈaʊstər ˈaʊstə
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun
اخراج، بی‌بهره‌سازی، محروم‌سازی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
- the ouster of the oil company
- خلع ید از شرکت نفت
- The manager's ouster surprised us.
- اخراج آن مدیر ما را متعجب کرد.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد ouster

  1. noun ejection
    Synonyms:
    banishment disbarment discharge dismissal eviction expulsion loss of right overthrow removal sack the heave-ho

ارجاع به لغت ouster

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «ouster» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/ouster

لغات نزدیک ouster

پیشنهاد بهبود معانی