با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Outdistance

aʊtˈdɪstns aʊtˈdɪstns
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله

verb - transitive
خیلی جلوتر از دیگری افتادن (در مسابقه)، سبقت گرفتن بر
- Our runner outdistanced his rival by ten meters.
- دونده‌ی ما ده متر از رقیب خود جلو بود.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد outdistance

  1. verb outrun
    Synonyms: beat, best, better, exceed, go beyond, go one better, leave behind, outclass, outdo, outhussle, outpace, outperform, outplay, overtake, pass, surpass, top, win the race

ارجاع به لغت outdistance

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «outdistance» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/outdistance

لغات نزدیک outdistance

پیشنهاد بهبود معانی