با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Outdoor

ˈaʊtˌdɔːr ˌaʊtˈdɔː
آخرین به‌روزرسانی:

توضیحات

شکل نوشتاری دیگر این لغت: outdoors

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

adjective B1
بیرون، بیرونی، بیرون از خانه
- I love spending time in the outdoor garden, tending to my plants.
- من عاشق گذراندن وقت در باغچه‌ی بیرونی و مراقبت از گیاهانم هستم.
- They installed new lighting for their outdoor patio area.
- آن‌ها روشنایی جدیدی را برای محوطه‌ی حیاط بیرونی خود نصب کردند.
adjective
در فضای باز، در هوای آزاد
- an outdoor concert
- کنسرت در هوای آزاد
- The outdoor cafe was buzzing with customers.
- کافه در هوای آزاد پر از مشتری بود.
adjective
(علاقه‌مند به فعالیت در) فضای باز، هوای آزاد (معمولاً فعالیت ورزشی)
- Her passion for outdoor activities led her to explore new hiking trails.
- اشتیاق او به فعالیت در فضای باز او را به کشف مسیرهای پیاده‌روی جدید سوق داد.
- She enjoys many outdoor activities, such as hiking and cycling.
- او از بسیاری از فعالیت‌های فضای باز مانند پیاده‌روی و دوچرخه‌سواری لذت می‌برد.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد outdoor

  1. adjective, adverb in the open air
    Synonyms: alfresco, casual, free, garden, healthful, hilltop, informal, in the open, invigorating, mountain, natural, nature-loving, out-of-doors, out of the house, outside, patio, picnic, rustic, unrestricted, woods, yard
    Antonyms: indoor

Collocations

  • outdoor sports

    ورزش‌‌های هوای باز، ‌ورزش‌های هوای آزاد

ارجاع به لغت outdoor

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «outdoor» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/outdoor

لغات نزدیک outdoor

پیشنهاد بهبود معانی