امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Outspoken

ˌaʊtˈspoʊkn aʊtˈspəʊkən
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله

adjective
پرحرف، رک‌و‌راست، رک

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
- He was outspoken in his opposition to slavery.
- در مخالفت با بردگی پرده‌پوشی نمی‌کرد.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد outspoken

  1. adjective explicit, unreserved
    Synonyms:
    abrupt artless blunt calling spade a spade candid direct forthright frank free laying it on the line open plain plain-spoken point-blank round square straightforward strident talking turkey unceremonious unequivocal unreticent up front vocal
    Antonyms:
    cautious diplomatic introverted reserved retiring shy tactful

لغات هم‌خانواده outspoken

  • verb - transitive
    speak

ارجاع به لغت outspoken

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «outspoken» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/outspoken

لغات نزدیک outspoken

پیشنهاد بهبود معانی