امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Outspread

ˌaʊtˈspred ˌaʊtˈspred
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

noun adjective adverb
گسترش یافتن، توسعه، بسط، پراکنده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد outspread

  1. adjective Fully extended in width
    Synonyms:
    extensive spread spread-out spread wide spread far expanded expansive extended unlimited beyond limits unbounded beyond boundaries unheld unrestrained unrestricted unconfined unenclosed uncircumscribed free
    Antonyms:
    narrow contracted bounded
  1. verb
    Synonyms:
    broad expanded free unfolded unlimited unrestrained widespread

ارجاع به لغت outspread

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «outspread» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/outspread

لغات نزدیک outspread

پیشنهاد بهبود معانی