با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Overdose

ˈoʊvərdoʊs ˈoʊvərdoʊs ˈəʊvədəʊs ˈəʊvədəʊs
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    overdosed
  • شکل سوم:

    overdosed
  • سوم شخص مفرد:

    overdoses
  • وجه وصفی حال:

    overdosing
  • شکل جمع:

    overdoses

معنی و نمونه‌جمله

noun verb - transitive adverb
داروی بیش‌از‌حد لزوم، دوای زیاد خوردن
- He overdosed on heroine and died.
- در مصرف هروئین افراط کرد و مرد.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد overdose

  1. verb Dose too heavily
    Synonyms: od
  2. noun
    Synonyms: excessive dose, heavy dose, excessive dosage, too-much, overtreatment

ارجاع به لغت overdose

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «overdose» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/overdose

لغات نزدیک overdose

پیشنهاد بهبود معانی