با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉
شرکت در نظرسنجی

    Overjoy

    American: ˌoʊvərˈdʒɔɪ British: ˌəʊvəˈdʒɔɪ
    آخرین به‌روزرسانی:

    معنی و نمونه‌جمله

    verb - transitive
    بیش‌از‌حد ‌لذت بردن، کامروا شدن، بهره‌مند شدن
    - I was overjoyed to see my daughter Julie.
    - از دیدن دخترم جولی غرق در سرور شدم.
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد overjoy

    1. verb To give great or keen pleasure to
      Synonyms: cheer, delight, enchant, gladden, gratify, please, pleasure, tickle, joy

    ارجاع به لغت overjoy

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «overjoy» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/overjoy

    لغات نزدیک overjoy

    پیشنهاد بهبود معانی