امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Overreach

ˌoʊvərˈriːtʃ ˌoʊvərˈriːtʃ ˌəʊvəˈriːtʃ ˌəʊvəˈriːtʃ
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

verb - transitive verb - intransitive
پا از حد خود فراتر نهادن، بیش‌ا‌زحد گستردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد overreach

  1. verb To exceed
    Synonyms:
    exceed overact outreach overrun overstep overdo surpass overextend transcend
  1. verb To outwit
    Synonyms:
    outsmart outwit outmaneuver cheat outthink fool outfox beat circumvent
  1. verb To spread over
    Synonyms:
    overlay encroach on encroach upon overlap

Idioms

  • overreach oneself

    1- لقمه‌ی بزرگ‌تر از دهان خود گرفتن، پا از حد خود فراتر کردن 2- از هول حلیم توی دیگ افتادن، دستپاچه شدن

ارجاع به لغت overreach

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «overreach» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ بهمن ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/overreach

لغات نزدیک overreach

پیشنهاد بهبود معانی