با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Overshot

American: ˌoʊvəˈʃɑːt British: ˌəʊvəˈʃɒt
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

adjective
وابسته به بیرون زدگی بخش بالایی در مقایسه با بخش زیرین، فراز جسته، جلو آمده
- an overshot jaw
- فک جلو آمده
adjective
فراز رانده
- an overshot waterwheel
- چرخ آبی فراز رانده (که آب از بالا بر آن می‌ریزد و آن‌را به حرکت در می‌آورد)
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد overshot

  1. verb
    Synonyms: overacted, overdone, overreached

ارجاع به لغت overshot

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «overshot» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۱ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/overshot

لغات نزدیک overshot

پیشنهاد بهبود معانی