با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Overtask

oʊvərˈtæsk ˈəʊvəˈtɑːsk
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

verb - transitive
کار (یا مسئولیت و غیره) زیاد به عهده‌ی کسی گذاشتن، تحمیل کردن، سخت به کار گرفتن
پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت overtask

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «overtask» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/overtask

لغات نزدیک overtask

پیشنهاد بهبود معانی