با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Overwinter

ˌoʊvərˈwɪntər ˌəʊvəˈwɪntə
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

verb - intransitive
زمستان را (در محلی) گذراندن
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد overwinter

  1. verb Spend the winter
    Synonyms: winter

ارجاع به لغت overwinter

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «overwinter» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۱ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/overwinter

لغات نزدیک overwinter

پیشنهاد بهبود معانی