با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Overwhelmingly

ˌoʊ.vɚˈhwɛlm.ɪŋ.li əʊ.vəˈwɛlm.ɪŋ.li
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

adverb
به‌شدت، شدیداً، زیاد، بسیار
- His kindness and generosity were overwhelmingly appreciated by those around him.
- اطرافیانش مهربانی و سخاوت او را به‌شدت تحسین کردند.
- The smell of freshly baked bread was overwhelmingly delicious.
- بوی نان تازه‌پخته‌شده به‌شدت مطبوع بود.
adverb
اکثراً، عمدتاً، غالباً، اغلب، اکثریت
- The company's employees were overwhelmingly female.
- کارکنان شرکت اکثراً خانم بودند.
- He was overwhelmingly kind to children.
- او عمدتاً با بچه‌ها مهربان بود.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد overwhelmingly

  1. adverb Incapable of being resisted
    Synonyms: overpoweringly, irresistibly

ارجاع به لغت overwhelmingly

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «overwhelmingly» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۱ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/overwhelmingly

لغات نزدیک overwhelmingly

پیشنهاد بهبود معانی