امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Overwrought

ˌoʊvəˈrɒːt ˌəʊvəˈrɔːt
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

adjective
پر‌کار، کار برده، تهیه شده از روی مهارت، عصبی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد overwrought

  1. adjective exhausted and excited
    Synonyms:
    affected agitated all shook up beside oneself crazy distracted emotional excitable fired-up flipped out frantic freaked-out high hot-and-bothered hot under collar hyper in a state keyed-up nervous neurotic on edge overexcited overstrung overworked spent steamed up stirred strung-out tense tired uneasy unstrung uptight weary wired worked-up worn wound-up
    Antonyms:
    calm collected cool rested unruffled

ارجاع به لغت overwrought

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «overwrought» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/overwrought

لغات نزدیک overwrought

پیشنهاد بهبود معانی