Overworked
ˌoʊvərˈwɜːrkt
ˌəʊvəˈwɜːkt
آخرین به‌روزرسانی:
|
-
سوم‌شخص مفرد:
overworks -
وجه وصفی حال:
overworking
معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
adjective
C1
بیش‌ازحد کار کرده، فرسوده، بسیار خسته
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
- دکتری که بیش‌ازحد کار کرده است
- آن‌ها از شدت کار زیاد فرسوده شدند.
adjective
تکراری، کلیشه‌ای، بیش‌ازحد مورد استفاده قرار گرفته
- استعاره‌های کلیشه‌ای
- مقاله پر از عبارات تکراری و کلیشه‌ای بود.
مترادف و متضاد overworked
-
adjective worn outSynonyms:burned out exhausted fatigued overburdened overloaded overtaxed strained stressed stressed out tense under stress
لغات هم‌خانواده overworked
-
nounwork, workaholic, worker, working, workings
ارجاع به لغت overworked
از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوه‌ی رفرنس‌دهی:
کپی
معنی لغت «overworked» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/overworked
لغات نزدیک overworked
- - overword
- - overwork
- - overworked
- - overwrite
- - overwrought